محل تبلیغات شما

سپاسگزار یا سپاسگذار یا ترکیب نوظهور سپاسمند؟ احترام گذاشتن یا احترام گزاشتن؟»

از سری مطالب غلط ننویسیم یا درست بنویسیم  سپاسگزار یا سپاسگذار؟»

فضل الله نکولعل آزاد

چند معنا از مصدر گذاشتن» اراده می شود. یکی معنای واقعی کلمه، یعنی: قرار دادن یا نهادن شیئی در محلی» مانند: گذاشتن میوه در یخچال
و دیگری معنای اصطلاحی و مجازی، مانند: شمردن» محترم شمردن» یعنی: احترام گذاشتن» یا وضع کردن چیزی» مانند: قانون گذاری، تاسیس کردن، بنیاد نهادن و .»
*
گزاردن به منظور انجام دادن عملی یا فعلی صورت می پذیرد.
(مانند: سپاسگزار (ادای احترام و سپاس) یا: شکرگزار (تشکر کننده) یا (نمازگزار به معنای بجا آورنده‌ ی نماز)
بدیهی است که کلمه ی مرکب سپاسگزار» به معنای به جا آورنده ی شکر یا سپاس می باشد، از همین روی سپاس» با پسوند گزار» درست است؛ نه گذار»
*
فرهنگ دهخدا و فرهنگ معین
گزاشتن: (مصدر) ادا کردن. بجا آوردن
*
ترکیب ‌‌احترام گذاشتن‌» ‌یا احترام گزاردن‌» در اشعار و متون کهن هرگز بکار نرفته است، بلکه پیشینیان برای ادای منظور خود از ترکیب (حرمت داشتن) بهره می بردند که امروزه به (حرمت نگاه داشتن‌) بدل شده است.
بازگو تا چگونه داشته ای 
حرمت آن بزرگوار حریم
ناصرخسرو

لیکن چو حرمت تو ندارد تو از گزاف 
مشکن ز بهر حرمت اسلام حرمتش
ناصرخسرو

گر ندارد حرمتم جاهل مرا کمتر نشد
سوی دانا نه نسب نه جاه و قدر و نه حسب
ناصرخسرو

علما و ائمه ی دین را حرمت دار
(مجالس سعدی ص ۱۹)
*
ترکیب احترام گذاشتن» به جای احترام گزاشتن» در قرن اخیر ساخته و پرداخته گردیده و در نتیجه در زبان جمهور مردم رواج پیدا کرده است.
به هر روی، هر چند که از حیث معنوی ترکیب احترام گذاشتن» غلط و ترکیب احترام گزاشتن» صحیح است اما باید پذیرفت که به صورت غلط در نوشتارهای چند قرن اخیر، به وفور ورود کرده و در فرهنگهای دهخدا و دکتر معین نیز همین گونه ثبت شده است که چاره ای جز پذیرش آن نیست.
فرهنگ دهخدا و فرهنگ معین
احترام
حرمت گذاشتن
*
و این در حالی است که حرمت یا احترام بجا آوردنی است نه گذاشتنی یا قرار دادنی!
همانطور که گذشته تر عرض شد، به علت کاربرد زیاد آن بوسیله ی مردم در بهره بردن از گذاشتن به جای گزاشتن» ایرادی مشاهده نمی شود.
*
سپاسمندم یا سپاسگزارم؟
دکتر عمید در فرهنگ واژگان خود می گوید:
مند»
صاحب. دارنده
در ترکیب با کلمه ی دیگر:
ارجمند، خردمند، دردمند.
در بعضی ترکیبات واو» هم افزوده می‌شود.
مثل: برومند، تنومند، دانشومند.
*
این روزها از سوی برخی، در مجالس و محافل ادبی به ویژه فضای مجازی، سود جستن از ترکیبهای غریب و نوظهور سپاسگذار» یا سپاسمند» به جای کلمه ی مرکب سپاسگزار» مرسوم شده است که در این باره به بحث و تبادل نظر می‌پردازیم:

انگلیسی زبانها گاه برای شکرگزاری از کسی عبارت 
I have you to thank
یعنی: تشکر دارم از شما» را بر زبان خود جاری می سازند که در اینجا اصطلاح دارا بودن» همان معنای انجام دادن» را افاده میکند. در حقیقت در زبان انگلیسی، اصطلاح تشکر داشتن» به معنای همان تشکر کردن» است. یعنی: از شما تشکر میکنم»
این احتمال وجود دارد که ترکیب غریب سپاسمندم» از ترجمه ی لفظ به لفظ I have you to thank نشات گرفته شده باشد.
این حقیر به چند دلیل بگارگیری ترکیب سپاسمند» را به جای سپاسگزار»، در گفتارها و نوشتارها، جایز نمی دانم.
اول اینکه، در متون اسلاف چنین ترکیبی مشاهده نمیشود و اگر واقعا کسی از متون قدیم شاهد مثالی عرض کند، می پذیرم که این ترکیب بی معنا، زمانی در محاوره ی مردم ما رایج بوده است.

دوم اینکه، این ترکیب، نامأنوس و مهجور است و مدت کمی است که بر سر زبانها جاری شده است، آنهم نه جمهور مردم بلکه تنها عده ای معدود از آن بهره میبرند.

سوم اینکه، در فرهنگ واژگان نیز چنین ترکیبی راه نیافته است.

چهارم اینکه، پسوند مند» علاوه بر اینکه نشانه ی دارندگی است و معنای دارا بودن چیزی را بیان میکند، صفت ساز نیز است و بعد از ویژگیهای دائمی ظاهر میشود. مانند: خردمند، دانشمند و هنرمند» که گوهر عقل و دانش و هنر به گونه ی یک شاخص یا یک خصوصیت دائمی در نهاد صاحبانشان ریشه دوانیده و از آنها اشخاصی با ویژگیهایی دیگر آفریده است.
حال جای این سوال باقیست، آیا واژه ی سپاس» هم از چنین ویژگی ها برخوردار است؟
بدیهی است که واژه ی سپاس» حالت فعلیت دارد!
حالت فعل بودن سپاس» نه از لحاظ دستوری بلکه از حیث معنوی انجام می پذیرد. یعنی فعلیت سپاس» به معنای واقعی کلمه که به منظور انجام دادن قدردانی» لحظه ای صورت می پذیرد. البته منظور من این نیست که ترکیب سپاسمند» از حیث ساختار دستوری غلط است بلکه معتقدم فاقد معناست و منظور مورد نظر مخاطب را افاده نمی کند، یعنی: عبارت از شما سپاسگزارم» از آن اراده نمی گردد. وگرنه هنر» و دانش» هر دو اسم هستند و با پسوند مند» ترکیب شده اند و به صورت هنرمند» و دانشمند» در آمده اند و همینطور واژه ی سپاس» اسم است اما پسوند مند» به روی هر اسم نمی نشیند. حال با روشن شدن این موضوع، باید موافقان اصولی بودن واژه ی سپاسمند» پاسخ دهند که تملک بر سپاس» چه مزیتی دارد؟
چرا که، ترکیب سپاسمند» فاقد معناست و مفهوم بجا آوردن سپاس» را بیان نمی کند. یعنی: این ترکیب از حیث معنوی که از آن معنای سپاسگزار» اراده گردد؛ بسیار مشکوک به نظر می رسد.
گزار» در سپاسگزار به معنای بجا آوردن» است اما مند» در سپاسمند» به معنای دارنده» و صاحب» است و از حیث ساختاری و مفهوم گمان نکنم بکارگیری این ترکیب به جای اصطلاح سپاس دار» جالب به نظر برسد، هرچند که شباهتهای ظاهری و معنوی در هر دو ترکیب به چشم میخورد. دار» در سپاسدار» به معنای داشتن» نیست بلکه به معنای بجا آوردن و انجام دادن کاری» است. یعنی: سپاسگزارم» یا تشکر میکنم» و در پاسخ به کسانی که میگویند: سپاسمندم» یعنی: سپاس دارم» باید گفت: این عبارت، تعبیری ضعیف و غیر کارشناسانه است. چرا که علاوه بر عدم شناخت آنان از معنای اصطلاح دار» و در نتیجه بی معنا بودن ترکیب سپاسمند» هیچگونه نیازی به این نوع بیان به چشم نمی خورد. یعنی: وقتی ترکیب مألوف سپاسگزارم» را داریم، چرا از ترکیب نامانوس سپاسمندم» سود جوئیم؟
در ترکیب کارمند» و ثروتمند» نیز همین قاعده حکمفرماست. شخصی دارای کار و ثروت که یک نوع وابستگی میان افراد کارمند و ثروتمند» با خصوصیاتشان که همانا کار و ثروت» است، برقرار می باشد.
حال ممکن است افرادی بگویند که با توجه به تعاریف شما از دائمی بودن خصوصیات، در اسمهایی که پسوند مند» به رویشان می نشیند؛ ممکن است فرد ثروتمند و کارمند، ثروت و کارش را از دست دهد، بنابر این در اینجا ویژگیها در فرد ثروتمند و کارمند دائمی نیست.
در پاسخ میبایست گفت: (همینکه مانند: سپاس گفتن» آنی و زودگذر نیست، کافی به نظر میرسد) چون به هر حال آن ویژگی ها زودگذر نبوده و مدتی دوام داشته است.

*

[[ فرهنگ فارسی معین

ارادت
خواست. (مصدر) و (اِسم) میل. قصد. در فارسی علاقه مندی. سرسپردگی مرید به مرشد. دوستی از روی اخلاص و بی ریایی
*
فرهنگ عمید
ارادت
علاقه. محبت همراه با احترام.
[کاربرد قدیمی] خواست. قصد.
(از نظر تصوف) توجه بسیار سالک به پیر.
*
فرهنگ فارسی معین
ارادتمند
(صفت. فاعل) آن که ارادت می ورزد، مخلص
*
ارادتمند
فرهنگ فارسی عمید
دارای صمیمیت و دوستی بسیار.
عنوانی که شخص هنگام حرف زدن از خود برای اظهار تواضع به خود می‌دهد: ارادتمند: بسیار مشتاق شما هستم.]]
در ترکیب ارادتمند» نیز نوعی خصوصیت مشاهده میشود. دارا بودن ارادت دائمی در درون یک شخص، دوستی بسیار که از ذات و خوی آدمی سرچشمه می گیرد و از ویژگی های شخصیتی آدمی بشمار می رود.
از نظر گروهی، از آنجا که میتوان هم از عبارت: ارادت دارم» بهره برد و هم ارادتمندم»، بنابر این میتوان سپاس دارم» را سپاسمندم» نیز گفت.

اول اینکه؛
دارم» در سپاسدارم» و ارادت دارم» معنای داشتن» چیزی را افاده نمی کند بلکه اصطلاحی است، به معنای انجام دادن» یا به جا آوردن»، بنابر این در اینجا مند» معادل داشتن» نیست و سپاس» را نمی توان همراه پسوند مند» که نشانه ی دارندگی» است؛ آورد.

دوم اینکه؛
همانطور که در گذشته تر گفته شد، سپاس» اسمی است که حالت فعلیت دارد اما ارادت» دارای معانی گوناگون است و با یکی از آن معانی، که حالت فعلیت ندارد، میتوان بر آن پسوند مند» افزود.

سوم اینکه؛
اگر در استدلال فوق، ایرادی مشاهده.شود؛ چاره ای ندارم که بگویم: به نظر میرسد که ترکیب ارادتمند» بصورت واژه ای مستقل، بدون توجه به ساختار دستوری ساخته و پرداخته شده است.
چرا که ارادت» در یکی از معانی خود، مفهوم علاقمندی» را افاده میکند. بنابر این پسوند مند» به معنای دارا بودن» در یکی از معانی ارادت نهفته است.
اگر ترکیب ارادتمند» با تمام معانی موجود، غلط هم باشد، باید آنرا به علت کاربرد زیاد در دو قرن اخیر، درست دانست.
درد» را می توان با پسوند مند» درآمیخت و به دردمند» بدل کرد اما پسوند گزار» را نمی توان با درد» پیوند داد و دردگزار» نامید.
و بر همین منوال عکس آن نیز چنین است: سپاس» را می شود با پسوند گزار» آورد و گفت: سپاسگزار» ولی نمیتوان با پسوند مند» ترکیب کرد و گفت: سپاسمند»
البته به اعتقاد من کسی که به عارضه ی سر درد موقت دچار است، نمی تواند، بگوید: دردمندم! چون درد در وجودش دائمی نیست اما کسی که در طول زندگی خود بطور دائم از دردی رنج میبرد؛ دردمند است و می تواند دردمند بودن خود را اذعان کند.

چهارم اینکه، حتا اگر از حیث معنوی هم بدون ایراد باشد که نیست تا مورد استفاده ی جمهور مردم قرار نگیرد و مردم به آن شناسنامه ندهند، استفاده از آن اشکال دارد و .
دکتر معین سپاس گزار» را سپاسدار» معنا می کند. آیا منظور ایشان از کلمه ی مرکبِ سپاسدار» همان عبارت دارای سپاس» است؟ خیر! منظورشان از دارا بودن سپاس» اعلام مالکیت برای واژه ی سپاس» نیست بلکه سپاسدار» را به معنای تشکر کردن» آورده و سپاسدارم» یعنی: تشکر میکنم»
شاید هم توجیه کنندگان معاصر، ترکیب سپاسمند» را از تعریف دکتر معین اخذ کرده و گمان کرده اند که سپاس دار» به معنای دارای سپاس بودن» است و برای نوآوری بر واژه ی سپاس» پسوند مند» دارندگی افزوده اند تا به اصطلاح از سپاسمند» معنای سپاسدار» یا سپاسگزار» را اراده کنند؟فرهنگ فارسی معین
سپاسگزار
( صفت فاعلی ) سپاسدار، شاکر
*
بدیهی است، ذکر شاهد مثال از قدما نشانه ی کاربرد آن در میان گذشتگان تلقی می شود.
و همچنین پر واضح است که زبان هر مرز و بوم در حال تکوین است و منظور اصلی من این است که ترکیب سپاسمند» در عین بی معنایی سابقه ی کاربرد هم ندارد.
جان کلام اینکه؛
ترکیب سپاسمندم» مفهومِ شفاف و روشنی ندارد و چنانچه اگر هم آن را به معنای دارای سپاسم» و یا فقط سپاس دارم» قلمداد کنیم، عبارت ابتر به نظر می رسد.
به تصور من شخص دوم در برابر کسی که از جمله ی سپاسمندم» یا دارای سپاسم» بهره می‌برد، می تواند اینگونه به پاسخگویی بپردازد:
خب، دارای سپاس باش! این به من چه مربوط است؟ (البته همانطور که عرض شد، دارای سپاسم» بی معناست) و اگر هم بگوید: سپاسمندم از شما» یعنی: دارای سپاسم برای شما»، آنهم یکی بخاطر اشکال معنوی و دیگری به خاطر مهجور و نامانوس بودن، ترکیب جالبی به نظر نمی رسد.
به اعتقاد من سپاس دار، اصطلاحی درست است و به معنای تشکر کردن» اما سپاسمند» که برگرفته از شکل ظاهری و معنوی سپاس دار» است؛ غلط بشمار می رود. به نظر میرسد که سود بردن از ترکیب سپاسمندم» را در عبارات، باید نوعی ژست ادبی» عزیزان استفاده کننده از این ترکیب، تلقی کرد.
ارادتمند دوستان: فضل الله نکولعل آزاد
*
نظر چند تن ادیب، دکتر و کارشناس ارشد ادبیات فارسی را در این زمینه جویا میشویم:
(توضیح اینکه؛ به منظور ویرایش، در ارسالی های برخی از دوستان، مجبور به اندکی تحریف شدم)

محمد پیمان

دکتر محمد پیمان در این باره میگوید:
مند» پسوندیست که معنی مالکیت و داشتن را افاده می کند. مثل: دردمند. سودمند. خردمند. دولتمند. زیانمند. برومند. زورمند. توانمند. ارادتمند. هوشمند. حاجتمند. مستمند. خواهشمند. اندیشمند.
همانطور که ملاحظه می فرمایید هیچیک از این اسامی را نمی توان با گزار» بکار برد. (یعنی مثلا: درد گزار و .)
یعنی باید عکس قضیه هم صادق باشد ولی امروز این ترکیبات من درآوردی را بکار می برند. شاید از دیدگاه زبان شناسان که معتقد به تغییر دائمی زبان هستند بلا مانع باشد.
*

نوید دانایی
دکتر نوید دانایی درباره ی ترکیب سپاسمند» میگوید:

"فعل" بودن واژه ی سپاس» شکل دستوری آن نیست.
یعنی: سپاس» یک عمل است. دقیقا به همان معانی که جناب آزاد از لغتنامه‌ها نقل فرمودند.
مالکیت بر فعل فاقد مفهوم است. صاحب شکرم؟ شکر دارم؟ سپاس عملی است برای ادای احساس و تشکر! به جای آوردنی است. کما این که از مصدر گزاردن» برای آن استفاده میشود. مانند: نماز، می توانیم بگوییم نمازمندم؟ نماز دارم؟ مالکیت بر سپاس چه مفهومی دارد؟ سپاس» فعل است! مالکیت بر فعل؟ صاحب تشکرم، تشکرمندم؟! بی تردید این ترکیب هم مثل بسیاری از ترکیب هایی که توسط ادیب نماها (که از برکت شبکه های اجتماعی هر روز به تعدادشان افزوده میشود) فاقد توجیه علمی و ادبی است اما به همان دلیل که پیشتر عرض کردم، در حال گسترش است.
سپاس» فعل است و در شرایطی [خاص] بر کسی فرض میشود و طبعا باید به جای آورده شود. در حالی که پسوند مند» برای بیان مالکیت و برخورداری به کار گرفته میشود. به عنوان مثال؛ وقتی میگوییم: علاقه مند» یعنی: صاحب علاقه» اما سپاسمند» به معنی صاحب سپاس» فاقد معنی است.
بدیهی است که برای ادای سپاس از مصدر گزاردن به معنی به جای آوردن استفاده میشود که البته آن هم در اغلب مواقع چندان درست بیان نمیشود. 
یکی از موارد مشابه سپاسمند» این است که برخی از بزرگواران در شروع برخورد به گمان خودشان به شکل ادیبانه میگویند:
درودتان! بسیار خب درودمان چی؟ یعنی چه درودتان؟
به فرض محال که شکل تخفیف یافته ی درودتان باد» باشد، اساسا یعنی چه که در قرن چهارده با دستور زبان قرن ششم حرف بزنیم و ترکیبی خلق و تازه فعلش را هم بی قرینه حذف کنیم!
در ضمن خود باد» هم شکل دعایی از بُوَد» است که امروزه متداول نیست.
افسوس که ادبیات متولی ندارد و درفشانی در این عرصه هیچ گونه عواقبی برای درفشانان در پی ندارد!!!
*

این حقیر لعل آزاد» در ادامه ی کلام دکتر نوید دانایی، بر مطلبم افزودم:
منظور من نیز همین است. مالکیت بر واژه ای که جنبه ی فعلیت نه به شکل دستوری بلکه به معنای انجام دادن عملی» دارد؛ معنا ندارد. اگر این معنا صاحب سپاسم» را بخواهیم با ایجاد سپاسمند» از درون ترکیب آن استخراج کنیم؛ معنای مورد نظر گوینده را که میخواهد بگوید: تشکر میکنم، نمی رساند. سپاسمندم» از این لحاظ که معنای صاحب سپاسم» از آن اراده می شود، ترکیبی نادرست است.

*
مهدی شعبانی کارشناس ارشد ادبیات در اظهار نظری به تایید گفتار دکتر نوید دانایی میپردازد و ادامه میدهد: باز در درودتان» و سپاستان» نوعی استدلال ادبی است و مایه‌ای از کهن‌گرایی که جالب به نظر می‌آید اما در سپاسمند اشکالی وارد است که گفته شد. هر مندی» [به معنای] داشتن» نیست.
*
دکتر شهاب سبزواری درباره ی ترکیب سپاسمندم» میگوید:
من این واژه را نارسا و از نظر معنا نادرست می دانم اما تصلب در نپذیرفتن چنین کلمات تازه متولد شده ای، زبان را دچار جمود و فرسایش می کند.
سپاس+ مند
از ترکیب یک اسم به اضافه یک پسوند ساخته شده، از این حیث هیچ اشکالی ندارد. یعنی: "مخالفت قیاس" در ساختش دیده نمی شود اما این صفت از نظر معنا و رسا بودنش اشکال دارد، زیرا در صفت های درستی که با این پسوند ساخته شده، مند» معنیِ ( دارندگی) را می رساند اما در سپاسمند، مفهوم ( کنندگی) بر این کلمه، تحمیل شده لذا از این نظر، نارسا و نادرست است.
*
نظر دکتر بهار روشن در مورد واژه ی سپاسمند»

انواع پسوندهای «ی»

انواع پسوندهای «ین»

کاربرد واژه ی «ماه» و تعابیر متفاوت آن در اصطلاحات و ضرب المثل ها و شعر فارسی

ی ,ترکیب ,پسوند ,معنای ,مند» ,یعنی ,است و ,است که ,به معنای ,پسوند مند» ,ترکیب سپاسمند» ,پسوند مند» ترکیب ,ترکیب سپاسمند» میگوید ,ارشد ادبیات فارسی ,*مهدی شعبانی کارشناس

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

شخصی گردشگری ایران